شادی چیزی نیست که به آینده موکولش کنید؛ چیزی است که برای امروزتان طرحریزی میکنید. آدمهای شاد و خوشبخت کارهای زیادی انجام میدهند. آدمهای شاد و خوشبخت کارهای زیادی انجام میدهند. اگر شما جزو آن دسته افرادی به شمار میروید که غم و غصه دنیایتان را فرا گرفته، خواندن ادامه این نوشتار ممکن است برای شما سودمند باشد.
آدمهای شاد، زمان زیادی را برای خوش بینی، شکرگزاری، تمرین مهربانی، رسیدگی به روابط محبتآمیز، متعهد شدن به اهداف پرمفهوم، بهره بردن از لذتهای کوچک زندگی و امثال آن صرف میکنند. اما هیچوقت در کارهای دیگران دخالت نمیکنند فراموش کنید دیگران چه میکنند. نگاه نکنید که چه دارند و چه هستند. هیچ کس وضعیت بهتری نسبت به شما ندارد چون کسی نمیتواند کاری را به خوبی شما انجام دهد. شما در مسیر خودتان قدم میزنید. گاهیاوقات یکی از دلایل اینکه با ناامنی دست و پنجه نرم میکنیم این است که شرایط پشت صحنه خودمان را با شرایط ظاهری دیگران مقایسه میکنیم. به جای اینکه به صدای خودمان گوش دهیم، به صدای دنیا گوش میدهیم. پس دست از مقایسه کردن بردارید! به صدای درونی خودتان گوش دهید و فکرتان به کار خودتان باشد. بهترین آرزوها و بزرگترین اهدافتان را نزدیک به قلبتان نگه دارید و هر روز برای آنها وقت بگذارید. از تنها راه رفتن نترسید و از لذت بردن از آن نهراسید. نگذارید نادانی، ناراحتی یا منفیبافی کسی اجازه ندهد بهترین خودتان باشید. کاری را انجام دهید که میدانید برای شما بهتر است چون وقتی با آرامش درونی روی یک کار خوب تمرکز میکنید، هیچ چیز نمیتواند شما را متزلزل کند.
برای تجربه ی برخی از احساس ها و به دست آوردن بعضی توانایی ها در ارتباط باید از کودکی آماده شد.... شنیدن احساسات کسی که روبرویمان نشسته و خود را جای او گذاشتن یعنی همدلی کردن با او، یعنی درک احساسات و عواطف یک اصل مهم در سازگاری رابطه هاست اما این شنیدن و همدلی کردن خود باید از کودکی آموخته شود. خانواده ای که از مهارت درک هیجان و احساسات دیگران چیزی نمی داند یا ضعف های عمده ای در این باره دارد نباید انتظار داشته باشد فرزندش بتواند دیگران را درک کند. متأسفانه امروز تسرّی این رفتارها را از خانواده به جامعه هم می بینیم و نتیجه اش ظهور روزافزون آدم هایی است که تنها به فکر منافع شخصی خود هستند.
کسانی که وقتی صحبت از همدلی و یکرنگی به میان می آید گویا سخن پرت و پلا، بی قاعده و منطق و عبارت مسخره ای را برزبان آورده ایم. همه گیر شدن توقف در خود و بی اعتنایی به دیگران در جامعه زنگ خطری برای همه ماست چون اساسا چه بخواهیم چه نخواهیم همه ما روی یک قایق نشسته ایم و پیش می رویم و سوراخ کردن این قایق به ضرر همه تمام خواهد شد.